متأثرین از افکار و آراء ابن عربی عمدتاً دو گروه ذیل هستند:
الف. صوفیه
در رأس کسانی که متأثر از آثار ابن عربی شدهاند، پیش از همه، خود صوفیان قرار دارند. بسیاری از آنان که از شعرا و ادیبان زبان فارسی نیز بودند، تأثیرات خود از تعالیم محیی الدین را به اشکال مختلف در آثارشان انعکاس دادند. جلال الدین مولوی، بزرگترین شاعر فارسی زبان اهل طریقت صوفیانه است که از طریق صدرالدین قونوی، شاگرد ابن عربی و دوست و مصاحب نزدیک مولوی، با ابن عربی مربوط است. بعضی مثنوی معنوی را «فتوحات» به شعر فارسی خواندهاند. هرچند تردیدی وجود ندارد که در مواردی بین این دو استاد سرآمد تصوف ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، اما باید به خاطر داشت که مولوی نماینده صورت و شکل دیگری از تصوف است که مکمل طریقه و شکل خاص تصوف ابن عربی است، نه اینکه صرفا مأخوذ از آن باشد.
پس از مولوی، دیگر نویسندگان مشهور اهل طریقت صوفیانه، نظیر عزیز الدین نسفی و سعدالدین حمویه، عمیقاً خود را مرهون شروح نظری عقاید ابن عربی میدانند. حتی علاءالدوله سمنانی، که برخی از اقوال ابن عربی را به نقادی کشیده، خود از متأثر او بوده است.
شعرای برجسته در قرون بعد غالباً به تعالیم ابن عربی رو کرده و آنها را در قالب نظم و نثر فارسی تشریح کردند. «لمعات» فخرالدین عراقی، یکی از شاگردان صدرالدین قونوی، به ویژه آن گونه که جامی در «اشعة اللمعات» به شرح آن پرداخته، نمونهای کامل از این دست است. همان طور که اشعار اوحدالدین کرمانی و «گلشن راز» شیخ محمود شبستری نیز همان جهت گیری را دارند. «گلشن راز»،حاوی نکات اصلی عقاید اهل طریقت صوفیانه به شیوه محیی الدین است.
علاوه بر این، شیخ محمد لاهیجی، مشهورترین مفسر گلشن راز و یکی از بنیانگذاران طریقه نوربخشیه، خود عمیقاً تحت تأثیر ابن عربی بود. شاه نعمت الله ولی، شیخ بزرگ دیگری از صوفیه ایران و بنیانگذار طریقه نعمت اللهی، «فصوص» را به زبان فارسی ترجمه کرد. او همچنین اشعار «فصوص» را به شعر فارسی درآورده و شرحی بر آن نوشت و ارادت خود را به ابن عربی این گونه نشان داد:
کلمات «فصوص» در دل ما *** چون نگین در مقام خود بنشست
از رسول خدا رسید به او *** باز از او به روح ما پیوست
عبدالرحمن جامی نیز که در انتشار تعالیم ابن عربی کوشش بسیار مبذول کرد، به همین طبقه از شعرا و شیوخ اهل طریقت تعلق دارد. او با شروحی که بر آثار شیخ خود نوشت، با تألیف آثار جدید مبتنی بر تعالیم نظری ابن عربی و با تصنیفات شعری، بر معاصران و نسلهای بعدی صوفیه فارسی زبان، تأثیر بسیار زیادی نهاد. سرمشق وی را شعرای متأخرتری نظیر صفایی اصفهانی، شاعر برجسته ی اهل طریقت که به دو نسل قبل تعلق داشت و عمیقا متبحر در «فصوص» و نوشته های صدرالدین قونوی و سراینده ی برخی از زیباترین اشعار عرفانی فارسی بود، پی گرفته اند.
ب. فلاسفه
دومین طبقه متأثر از تعالیم ابن عربی، فلاسفه هستند که با وارد کردن تعالیم وی در ساختار اعتقادی خود، زمینه تلفیق فکری فلاسفه با متصوفه را فراهم ساختند. نمونههای بارز این طبقه سید حیدر آملی، که شرحی نیز بر فصوص نگاشت؛ ابن ترکه، که «تمهیدالقواعد» وی مقدمهای بر فصوص است و شرح مهمی نیز بر این اثر نوشته است؛ و ابن ابی جمهور است، که در کتاب المجلی خود منعکس کننده بسیاری از نظریات شیخ صوفیان است.
اما نقطه اوج ظهور افکار ابن عربی در آثار صدرالدین شیرازی یا ملاصدرا است. این فیلسوف متبحر با ترکیب فلسفه مشائی و نظریات اشراقی با تصوف ابن عربی، موفق به خلق مکتبی شد که تا به امروز باقی است. ملاصدرا عمیقاً متأثر از تعالیم ابن عربی بود. مهمترین اثر وی، «اسفار»، مشحون از نقل عبارات «فصوص» است، به خصوص در نظریات مربوط به قوای روح و معادشناسی، نظریات شیخ متصوفه را منعکس ساخته است.
میتوان گفت در بسیاری از محافل و به ویژه در مکاتب رسمی دینی ایران، در طول این چند قرن گذشته، عقاید ابن عربی عمدتاً از طریق آثار ملاصدرا و شاگردان وی نظیر ملانعیم طالقانی، ملاعلی نوری، حاج ملاهادی سبزواری، ملاعلی زنوزی و محمدرضا قمشه ای شناخته شده است. بنابراین این، نقش ابن عربی و نفوذ و تأثیر وی در تأسیس این مکتب مهم فلسفی انکار ناپذیر است.
برای این که بدانید حکمت متعالیه ملاصدرا چه قدر متأثر از ابن عربی و وامدار اوست، به این فرمایش آیت الله جوادی آملی توجه فرمایید:« خضوع زائدالوصف وی (صدر المتالهین) نسبت به محی الدین، به طوری که در برابر هیچ حکیم و عارفی چنین تخضّعی ندارد، گواه بر مطلب است؛ چنان که بسیاری از مبانی حکمت متعالیه وامدار عرفانی است که ابن عربی پایهگذار نامدار آن است[1]».
اگر دیدگاه برخی از بزرگان فلسفه و عرفان را در مورد ابن عربی مرور کنیم، تأثیرپذیری شدید آنها را از آراء او بیشتر درخواهیم یافت:
1- آیت الله قاضی طباطبایی:
آیت الله حسن زاده آملی میفرماید: «تنی چند از اساتید بزرگوار ما که در نجف اشرف از شاگردان نامدار سید علی قاضی طباطبایی بودند...از وی حکایت می کردند که آن جناب می فرماید: بعد از مقام عصمت و امامت در میان رعیت احدی در معارف عرفانی و حقایق نفسانی در حد محیی الدین عربی(!!) نیست و کسی به او نمی رسد[2] و نیز می فرمود که: ملاصدرا هرچه دارد از محی الدین دارد و در کنار سفره او نشسته است[3].»
2- آیت الله سید محمدحسین تهرانی به نقل از سید هاشم حداد: «مرحوم آقا ( آقای قاضی) به محی الدین عربی و کتاب فتوحات مکیه وی بسیار توجه داشته و می فرموده: محی الدین از کاملین است!![4].»
3- علامه طباطبایی:
«در اسلام هیچ کس نتوانسته است یک سطر مانند محیی الدین بیاورد!!![5]».
4- آیت الله حسن زاده آملی:
«فصوص و فتوحات را باید از کرامات خاص به او دانست ذلک فضل الله یوتیه من یشاء.(!!)[6]»
5- آیت الله جوادی آملی :
«محیی الدین در بین معاریف اهل عرفان بی همتا و در عمودین زمان خویش( گذشته تا کنون) بی نظیر می باشد!!...»[7].
كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ...(کهف/5)
[1]جوادی آملی، آوای توحید، شرح نامه امام خمینی به گورباچف، ص 78.
[2] هاشمیان، هادی، دریای عرفان، شرح حال سید علی قاضی طباطبائی، ص32، موسسه فرهنگی طه، قم.
[3]دومین یادنامه علامه طباطبائی، ص 41 و «اسوه عارفان» به کوشش محمود طیار مراغی- صادق حسن زاده، ص65.
[4]حسینی تهرانی، محمد حسین، روح مجرد، ص342، ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام.
[5]مطهری، شرح منظومه، ص 239.
[6]بدیعی، محمد، احیاگر عرفان: پژوهشی در زندگی و مذهب محییالدین ابن عربی، موسسه انتشاراتی پازینه.
[7]جوادی آملی، آوای توحید، شرح نامه امام خمینی به گورباچف، ص 78.