خاورشناسان و ديدگاه شيعه درباره جانشينی حضرت علی علیه السلام - محمد حکيمی



پیرو کلام امیرعوالم خلقت اعرف الحق تعرف اهله

خاورشناسان و ديدگاه شيعه درباره جانشينی حضرت علی علیه السلام - محمد حکيمی

خاورشناسان و ديدگاه شيعه درباره جانشينی حضرت علی علیه السلام - محمد حکيمی

 چکیده :

از آن جا که دین مقدس اسلام آخرین و فراگیرترین دین الهی و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آلهنیز آخرین سفیر و خاتم انبیاست چگونه امکان دارد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای استمرار وگسترش فرهنگ دینی و دست آوردهای رسالتش کسی را پس از خود برنگزیند؟ از طرفی هم دشمنان داخلی اسلام (منافقان) و دشمنان خارجی آن (روم و ایران) در پی فرصت بودند تا با به وجود آوردن روی کرد جدید در حوزه رهبری اسلام، به اهداف خود جامه عمل بپوشانند. بنابراین از شخصیت همانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که در پی ایجاد جامعه ایده آل مبتنی بر ارزش های انسانی الهی و تداوم آن بود، بعید است که برای خود جانشین و خلیفه تعیین نکند و امت اسلام را به حال خود رها سازد. از این روی، تاریخ نگاران شیعه معتقدند که پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) مثل پیامبران گذشته برای خود جانشین تعیین فرمود. آن حضرت در جاهای مختلف به ویژه در غدیر خم، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را به جهت لیاقت و شایستگی و از همه مهم تر به جهت تعیین خداوند برگزید، اما پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی رغم نص قرآن و تأکید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)،… برخی از فرصت طلبان این جانشینی را نادیده گرفتتد که درجای خود باید بررسی و نقد شود. بنابراین، شیعیان عقیده دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی فرموده است.

شیعه از منظر خاورشناسان و اندیشه وزان اسلامی :
خاورشناسان و متفکران اسلامی، هرکدام درباره شیعه تفسیری دارند که ابتدا به دیدگاه آنان پرداخته می شود:
1.  شیعه فرقه‌ای است که حضرت علی (علیه السلام) را در مقام جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پذیرفته‌‌اند و معتقدند که رهبری جامعه‌ اسلامی پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) باید در اختیار نزدیک ترین فرد خاندان او باقی بماند. به اعتقاد این گروه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت در حجه الوداع، علی (صلی الله علیه و آله)را به عنوان جانشین خود تعیین فرمود.
2. شیعیان، تنها علی (علیه السلام) را خلیفه و جانشین برحق رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می شناسند و عنوان امیرالمؤمنان را به علی بن ابی طالب (علیه السلام) منحصر می‌دانند و دوران حکومت نسبتاً کوتاه او را مشروع می‌ شمارند. و حکومت خلفای پیش از او را نامشروع و غاصب خلافت می‌نامند. هم چنین این فرقه اعتقاد دارند که خداوند تعدادی از امامان را برای رهبری جامعه اسلامی برگزیده و آنها را از علم و نور ویژه‌ای برخوردار نموده است که دیگران از چنین علمی محروم و بی بهره‌اند. آنان معتقدند که امامت باید درخاندان علی (علیه السلام) و زهرا(سلام الله علیه ) تا روز قیامت استمرار یابد و هر امام جانشین بعد از خود را تعیین می‌کند.
3. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) تعیین خلیفه را به مردم واگذار نکرد؛ زیرا شاهدی بر این مدعا وجود ندارد. بلکه آن حضرت از ابتدای {انذار عشیره} تا پایان عمر خویش که قلم و دوات خواست تا علی (علیه السلام) را به جانشینی بعد از خود برگزیند، به خلافت علی (علیه السلام) تصریح فرموده است. کسانی که ادعا می‌کنند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خلافت را بر عهده امت گذاشت باید دلیل بیاورند.
  آیا تازه مسلمان ها به این کار رضایت می‌دادند و یا خود مسلمانان و صحابه به آن بلوغ فکری رسیده بودند؟ اگر به رشد فکری لازم رسیده بودند، چرا در جریان سقیفه میان آنها نزاع پیش آمد؟ پس می‌توان به این نتیجه رسید که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) جانشین خود را تعیین کرد و آن هم علی (علیه السلام) بود.
4.  اهل سنت، مدرک و نصی بر خلافت ابوبکر از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله) ندارند. اگر چنین چیزی می‌دانستند؛ این همه به اجماع تأکید و اصرار نمی‌ورزیدند. از آن گذشته، ابوبکر در سقیفه به مهاجر و انصار حاضر گفت: { با یکی از این دو نفر(عمر و ابوعبیده) بیعت کنید.} اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را خلیفه خویش تعیین کرده و خلافت حق مسلم او بود، لازم نبود به کسی دیگر تعارف کند. روزی عباس عموی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ابوبکر پرسید: {آیا پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) تو را وصی خود قرارداده} جواب داد: {نه!} اما شیعیان با ادله عقلی و نقلی حقانیت علی (علیه السلام) را برای خلافت ثابت می‌کنند.
5.  جانشینی و خلافت، از اساسی ترین و ضروری ترین امر در فرآیند رسالت جامع رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به حساب می‌آمد. از این رو، آن حضرت سعی می‌کردند تا با تعیین زعیم فکری و سیاسی پس از خود، اسلام را از سقوط و انحراف در امان نگه دارند. ایشان در آخرین روزهای حیات پربار خود نیز به این امر خطیر توجه داشتند. به گفته همه دانش مندان و تاریخ نگاران، پیامبر (صلی الله علیه و آله)در روزهای پایانی عمر خود به اطرافیانش فرمود: {برایم قلم و دوات بیاورید تا وصیت نامه بنویسم که پس از من گم راه نشوید.} ولی عمر جلوگیری کرد. عده‌ای دیگر از کار عمر حمایت کردند. آیا این جلوگیری بدون دلیل و برنامه ریزی قبلی صورت گرفت و یا این که برنامه ریزی از پیش تعیین شده بود؟ از گفته های خود عمر که بعد از جریان سقیفه به آن اعتراف کرده، به دست می‌آید که آنها برای حذف امام علی (علیه السلام) از خلافت، نقشه از پیش تعیین شده داشتند؛ چنان که میگوید: {پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)درآن روز که قلم و دوات طلبید، می‌خواست علی (علیه السلام) را به جانشینی خود برگزیند، اما من نگذاشتم این کار صورت گیرد.}
6.  وقتی آیه {انذار عشیره} بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل شد، به علی (علیه السلام) دستور داد که سران بنی هاشم را دعوت نماید و او هم دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اجرا کرد. در آغاز بعثت، چالش های زیادی فراروی رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار داشت و سران گردن کش و ستم کار قریش، به شیوه های مختلف سدّ راه آن حضرت می‌شدند. ‌امام علی (علیه السلام) که در سن نوجوانی بود، بدون توجه و هراس از خطرهای پیرامون، با جان و دل به پیام آسمانی لبیک گفت و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را در سختی ها تنها نگذاشت و پروانه وار گرد شمع وجود آن حضرت می‌چرخید. که در روز اول رسول خدا (صلی الله علیه و آله) موفق به صحبت کردن نشدند، ولی در روز بعد فرمودند: {چه کسی از شما مرا در امر تبلیغ و رسالتم یاری می‌کند؟} جز علی (علیه السلام) کسی پاسخ نداد. در همان جا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره او فرمود: {این وصی و خلیفه من در میان شماست. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری، در غدیر خم در حضور هزاران زائر خانه خدا نیز علی (علیه السلام) را خلیفه خود معرفی کردند، و از همان جا ابوبکر، عمر، ابوعبیده و سالم (مولای حذیفه) ، هم پیمان شدند که درباره علی (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)پیروی نکنند که این كار پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)آشکار گردید.
7. جایگاه علمی و ارزشی امام علی (علیه السلام) به میزانی بود که کسی نمی توانست آن را انکار کند؛ حتی کسانی که وی را از رهبری امت اسلامی کنار زدند، به شأن و منزلت آن حضرت اعتراف کردند. عمر بارها در زمان خلافت خود اعتراف کرد که حکومت و خلافت متعلق به علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. او روزی به اطرافیان خود گفت: {ای مردم ای مهاجرین و انصار! درباره خلافت چه فکر می‌کنید و چه می‌گویید؟} گفتند: {تو حاکم مؤمنان و خلیفه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستی و امر حکومت در دست توست.} عمر با شنیدن این سخن، خشمگین شد و گفت: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلا سَدِیدًا. ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید. سپس ادامه داد: {به خدا قسم شما خوب می‌دانید که صاحب آن (خلافت) کیست و چه کسی آگاه تر به آن است.} اطرافیان گفتند: {ای امیر گویا مرادت فرزند ابوطالب است.} عمر گفته آنها را تأیید و تصدیق کرد. در هر حال، آنان خلافت را متعلق به علی (علیه السلام) میدانستند و معترف بودند، ولی حب دنیا و ریاست طلبی، اجازه نمی‌داد که حق را به صاحبش بازگردانند.
8.  کلمه شیعه را خود خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) برای امیرالمؤمنان (علیه السلام) و پیروان آن حضرت بیان فرموده؛ مانند: {یا علی فاستغفرت لک و لشعیتک الی یوم القیامه.} برخی نیز گفته اند که شیعه، واژه ای عربی است به معنای حزب یا فرقه که در آغاز به جای آن از واژه شیعه علی (علیه السلام) یا حزب او یاد می‌شد و به اصطلاح امروزی، طرف داران نامزد یک منصب سیاسی را می‌گویند.
9. شیعه فرقه‌ای است که حضرت علی (علیه السلام) را در مقام جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پذیرفتند و استدلال می‌کردند که رهبری جامعه پس از رحلت خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله)باید در اختیار نزدیک ترین فرد خاندان او باقی بماند. هم چنین این گروه اعتقاد داشتند که خداوند، تعدادی از امامان را برای رهبری جامعه برگزیده و آنها را از علم و یا نور ویژه‌ای برخوردار نموده که دیگران از آن بی بهره اند.
10. شیعیان نام خود را از وجه تسمیه شیعه علی (علیه السلام) پسرعمو و داماد خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله)گرفته اند. تشیع و یا شیعه، یک صورت نهضت سیاسی است که در جریان انتخاب خلفای بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به وجود آمد. آنان علی (علیه السلام) و اولاد او از نسل فاطمه(سلام الله علیه ) را تنها جانشینان مشروع حضرت محمد (صلی الله علیه و آلهدر مقام رئیس امت اسلامی می‌شناختند. پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مسلمانان به دو دسته و گروه متضاد تقسیم شدند: شیعه و سنی. به مسلمانانی که پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)حضرت علی (علیه السلام) را مناسب ترین و شایسته ترین فرد برای رهبری و اداره جامعه می‌دانستند، شیعه می‌گفتند. به اعتقاد این گروه، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت خویش در حجه الوداع، حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان جانشینی خود تعیین فرموده است

فضایل حضرت علی (علیه السلام) :

1. آیات : 
از آن جایی که قرآن دستورالعمل زندگی سعادت آفرین است، مقررات و اوامر آن تمام حوزه های زندگی انسان را شامل می گردد. خداوند هیچ گاه سرنوشت انسان را نادیده نمی‌گیرد و آیات متعدد قرآن، امامت و پشوایی را در طول رسالت دانسته، به اطاعت از پروردگار، رسول و ولی و سرپرست پس ازپیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور می‌دهد. در برخی از آیات، از واژه امام استفاده شده که همان پیشوایی پس از ابراهیم (علیه السلام) را می‌رساند و گفتنی است که شایسته ترین فرد را امام و پیشوا می‌داند. هم چنین کسی را مصداق واقعی پیشوایی می‌ شمارد که هم به عبادت پروردگار مشغول است و هم از کمک به فرودستان غافل نیست؛ یعنی هم رکوع می‌کند و هم به نیازمند می‌بخشد و این کسی نیست مگر علی (علیه السلام) . برای تبیین موضوع، به برخی از آیات اشاره می‌گردد:
الف) یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْكُمْ؛ 
ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را، اطاعت کنید و پیامبر خدا و اولولامر[و صی] او را.
ب) وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛ 
به خاطر آورید، هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تورا امام و پیشوای مردم قرار دادم. ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بدی) خداوند فرمود: پیمان من به ستم کاران نمی‌رسد (و تنها آن دسته از فرزندان توکه پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند).
ج) آیه ولایت: إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ 
بسیاری از مفسران در شأن نزول این آیه گفته اند که شخصی در مسجد آمد و درخواست کمک کرد. حضرت علی (علیه السلام) که در نماز و حالت رکوع بود، به انگشتر خود اشاره فرمود که بیا این را بگیر. در آن حال، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) از خداوند خواست که جانشینی مانند موسی (علیه السلام) داشته باشد و خداوند بزرگ این آیه را نازل فرمود.
آیات زیادی دلالت دارد که جانشین رسول خد (صلی الله علیه و آله)ا، باید فردی شایسته و آگاه به مسائل اسلامی و دارای سابقه دیرینه باشد. پس بی تردید، شخصیت دارای ویژگیهای منحصر به فرد بعد از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) غیر از علی (علیه السلام) کسی نمی تواند باشد.
د) وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الأقْرَبِینَ 
این آیه به خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) خطاب می‌کند که رسالت خود را از بین اقوام نزدیک خویش آغاز نماید؛ چون اگر افراد نزدیک انسان به او ایمان داشته باشند، برای دیگران هم مؤثر خواهد افتاد؛ زیرا فردی که به شخص نزدیک باشد، از همه اسرار او با خبراست.

2. احادیث :
الف) حدیث منزلت:

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای سرکوبی رومیان که حمله به مدینه را قصد داشتند، حدود سی هزار نیرو جمع کرد، در حالی که هوا گرم و موقع برداشت محصول بود. هم زمان به رسول خدا گزارش رسید که منافقان مدینه قصد دارند در غیاب آن حضرت، به کودتا دست بزنند و از این خلأ پیش آمده استفاده کنند. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) برای جلوگیری از توطئه آنها، علی (علیه السلام) را به جای خود در مدینه گذاشت؛ زیرا شخصیت علی (علیه السلام) از نظر جایگاه همانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود و با بودن امیرالمؤمنان، منافقان جرأت نمی‌کردند، کاری انجام دهند. وقتی منافقان از موضوع باخبر شدند، توطئه‌ای دیگر چیدند و گفتند: {میان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) اختلاف شده؛ زیرا علی (علیه السلام) را هم راه خود به جهاد نبرده است.} لذا وقتی علی (علیه السلام) از شایعات منافقان آگاه شد، نزد پیامبر رفت و ایشان را از این موضوع باخبر ساخت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله)فرمود:
اما ترضی ان تکون منّی بمنزلة هارون من موسی الاّ انّه لانبیّ بعدی، انّه لا ینبغی ان اذهب الاّ و انت خلفتی
ب) حدیث غدیر:

این حدیث دلالت می‌کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام) را از میان هزاران حاجی برگزید و در آن هوای گرم اعلام کرد: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. پس از حرف‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همه حاضران با علی (علیه السلام) بیعت کردند و این منصب را به ایشان تبریک گفتند. گوستاولوبون می‌گوید:
 پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر وقت مدینه را ترک می‌کرد، کسی را به جای خود می‌گذاشت، ولی این جمله را که درباره علی (علیه السلام) گفته است، درباره هیچ کس نگفته است.
آن چه از حدیث منزلت و حدیث غدیر به دست می‌آید، جایگاه امام علی (علیه السلام) در پیش صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. زمانی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) تازه به رسالت مبعوث گردیده بود و موانع فراوانی در سر راه تبلیغ رسالتش قرار داشت و در انجام دادن وظیفه خطیر پیامبری پشتبانی نداشت، امام علی (علیه السلام) تنها کسی بود که در هنگام {انذار عشیره} پشتبانی خود را اعلام کرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم وی را وصی پس از خود خواند.

دیدگاه خاورشناسان درباره جانشینی علی (علیه السلام) :
خاورشناسان درباره جانشینی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) دیدگاه های متفاوتی دارند؛ از جمله:
1. پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر سر جانشینی ایشان تنش و اختلاف نظری جدی به وجود آمد و دسته های مهاجر و انصار، به فکر خلافت افتادند و برحقانیت خود دلایلی آوردند؛ از جمله: مهاجران قریش، که هم راه پیامبراسلام در مکه بودند و پس از آن به مدینه هجرت کردند، به دست آویز قرابت خونی وسابقه در اسلام، حق جانشینی را از آن خود می‌دانستند. انصار مدینه ادعا می‌کردند که اگر آنها به پیامبر (صلی الله علیه و آله)و مسلمانان پناه نمی‌دادند، اسلام در عهد خود تباه شده بود، لذا ادعای مهاجران را رد ‌کردند و ‌گفتند: خلافت باید از آن ما باشد. گروهی دیگر هم مدعی بودند که محمد (صلی الله علیه و آله) پسرعموی خود علی (علیه السلام) را به جانشینی خویش تعیین فرموده است. احتجاج این گروه این بود که می‌گفتند: خدا و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست چنین مسأله مهمی را به اختیار و تصمیم مردم واگذار نمایند.
2. مسلمانان هرگز پس از رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) - چه در مسائل مذهبی و چه سیاسی- یک پارچه نبودند و این اختلاف بر سر جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آغاز شد.
3. هنگامی که علی (علیه السلام) در کوفه به خلافت رسید( 36ق/656م) از نظر شیعیان آن حضرت، اجرای این امر بسیار دیرهنگام بود؛ زیرا پیامبراعظم (صلی الله علیه و آله) به موضوع جانشینی حضرت علی (علیه السلام) بارها سفارش فرموده بود، ولی نوبت حکومت پس ازسه نفر به ایشان رسید که این کار در اصل یک حق کشی و زیر پا گذاشتن امر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شمار می آمد.
4. شیعیان از همان اول، براین باور بودند که علی (علیه السلام) تنها خلیفه برحق است. آنها از قبول سه خلیفه دیگر و به ویژه عثمان سر باز زدند و این سه نفر را با سخنان کمابیش صریح، به باد انتقاد گرفتند. با این و صف به عقیده شیعیان، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در آخرین سال زندگی خود (هجدهم ذی الحجه سال دهم قمری) در اجتماعی که در کنار غدیر خم بر پا شده بود، علی (علیه السلام) را به جانشینی خود معرفی فرمود.

خطبه غدیر در آثار خاورشناسان :
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در غدیرخم خطبه ای طولانی ایراد فرمودند که برخی منابع تاریخی به آن اشاره کرده اند:
الحمدلله و نستعینه ونؤمن به ونتوکّل علیه، ونعوذ بالله من شرور انفسنا، و من سیآت اعمالنا الذی لاهادی لمن ضلّ ولا مضّل لمن هدی، و اشهد ان لا اله الاّالله و انّ محمداً عبده ورسوله، امّا بعد... ایها النّاس الستم تعلمون انّی اولی باالمؤمنین من انفسهم؟ قال المجموع: بلی یا رسول الله. قال الستم تعلمون انّی اولی بکلّ مؤمن من نفسه؟ فاجابت الجماهر: بلی یا رسول الله. قال (صلی الله علیه و آله) : من کنت مولاه فعلی مولاه، اللّهم وال من والاه و عاد من عاده وانصر من نصره و اخذل من خذله
حمد و سپاس مخصوص خداوند است. از او یاری می‌جویم و به او ایمان می‌آوریم و بر او توکل می‌کنیم و از شر نفس های بدکردارمان به خداوند پنا می‌بریم؛ آن که چون کسی را بی راه گذارد، هدایت کننده‌ای ندارد و چون کسی را به راه آورد، گمراه کنند‌ای ندارد؛ و گواهی می‌دهم که معبودی جز خداوند نیست؛ و آن که محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده‌ اوست. اما بعد ... ای مردم! آیا نمی‌دانید که من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟ همگی گفتند: {آری ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)} فرمودند: {آیا نمی‌دانید که من به هر مؤمن از خود او سزاوارترم؟} توده مردم عرض کردند: {آری ای رسول خدا.} ایشان فرمود: {هر آن کس که من مولای اویم، علی (علیه السلام) هم مولای اوست؛ خداوندا هرکسی که او را دوست بدارد، دوست بدار و هر کس که او را دشمن بدارد، دشمن بدار و کسی که او را یاری کند، یاری فرما و کسی را که او را خوار بدارد، خوار فرما.}
همان طور که ملاحظه می‌شود، این خطبه آشکارا دلالت می‌کند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر خم، علی (علیه السلام) را به جانشینی خویش برگزیدند و فقط او را تأیید فرمودند. اما بعضی از خاورشناسان، از این امر خطیر به سادگی گذشته، در کتاب هایشان به آن اشاره ای نکرده اند. این نشان می دهد که آنها بیشتر مطالب خود را از کتب اهل سنت گرفته-اند و به کتاب های مرجع شیعه مراجعه نکرده اند و یا در دست رس آنها نبوده است، وگرنه مسأله به این مهمی را که به سرنوشت امت اسلامی بستگی دارد، به این سادگی نمی توان نادیده گرفت.
اکنون به دیدگاه خاورشناسان در این زمینه اشاره می شود:
1. شیعیان زیدیه معتقدند که سه امام نخست شیعه را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نصب کرده و این انتخاب‌ها کاملاً به جا بوده است، آنها سعی کردند از این طریق، گناهی را که جامعه اسلامی در مخالفت با پیامبر اسلام (علیه السلام) و انتخاب ابوبکر، عمر و عثمان به جانشینی او مرتکب شده بودند، تخفیف دهند. آنان معتقدند که امام برحق، بهترین و برترین انسان، پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که علیر و فرزندانش هستند.
2. پیروان علی (علیه السلام) بر این باورند که علی (علیه السلام) تنها جانشین برحق و مشروع خاتم الانبیاست و امامت بعد از او، در خاندان و فرزندان علی (علیه السلام) استمرار دارد.
3. ریشه اختلاف در بین مسلمانان که آنها را به سه شاخه متضاد فکری می‌توان تقسیم کرد، به مسأله مشروعیت خلافت و جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برمی‌گردد؛ زیرا پس از رحلت خاتم الانبیا، کسی که شایسته رهبری بود باید برگزیده می‌شد تا امت اسلامی را اداره کند. در این میان، اهل سنت این لیاقت و مشروعیت را در یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌دیدند، لذا جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله) یکی پس از دیگری برگزیده شدند تا آنجا که به خلافت مورثی انجامید. شیعیان شایستگی و مشروعیت خلافت را منحصراً در علی (علیه السلام) و فرزندان آن حضرت می‌دانستند، ولی برای خوارج فرقی نداشت؛ فقط خلیفه باید پرهیزکار باشد و همه او را برگزینند؛ این که از چه تباری ‌باشد فرقی نمی‌کرد.
4. دیدگاه اهل سنت درباره خلافت که پیوند تاریخی نزدیکی با خلافت موجود داشت، مقبولیت عام نیافت. بلکه شیعیان که شاخه دیگر دین اسلام را تشکیل می‌دادند، براین باور بودند که فقط حضرت علی (علیه السلام) داماد و عموزاده رسول خدا، (صلی الله علیه و آله) جانشین به حق پیامبر است و هدایت و امامت باید به او سپرده شود. از این رو، خاندان علوی با ادعای وراثت خانوادگی و تعیین حضرت علی (علیه السلام) توسط پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و نیز اعتراف به فضیلت معنوی خاندان علی (علیه السلام) استدلال می کردند.فرقه های شیعه با استدلالات گوناگون، معتقدند که معرفت باطنی به اسلام حقیقی در دوران امام به ودیعه نهاده شده که جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و امام مرجع نهایی در باب معنای حقیقی اسلام به شمار می آید
5. شیعیان که بزرگ ترین فرقه مخالف اعتقاد عامه و اهل سنت هستند، تاریخشان آمیخته از مصائب و اندوه و غم است، ولی نهضت آنها از بدو تاریخ اسلام آغاز شده و از طرفی هم مدعی اموری هستند که بر قاعدة حق و عدالت مبتنی است که با طغیان و سرکشی هم راه بوده است. مخالفان و منتقدان آنها، عقایدشان را جالب و جاذب افکار می‌دانند که این خود می‌تواند دلیل برحقانیت شیعیان باشد.
6. آرزوی دیرین تشیع در طول تاریخ برآورده نشد؛ زیرا آنها پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حکومت علی (علیه السلام) و فرزندان آن حضرت را در سر می‌پروراندند و ادعا داشتند که خلافت حق علی (علیه السلام) و اعضای خانواده اوست؛ زیرا خداوند، این خانواده را برای تعلیم احکام اسلام و اداره جامعه اسلامی برگزید. این گروه در طول تاریخ با اظهار ادعای خود مبنی بر ظهور حضرت مهدی از این خانواده، امید بسیاری از مسلمانان ناراضی را برای رهایی از ستم رژیم حاکم افزایش دادند. لذا هیچ بعید نیست همان گونه که از طایفه بنی هاشم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) را پرورش دادند، چنین فردی را نیز در خود بپروراندند و گفتار آنها تحقق یابد
7. شیعیان کوفه از زمان خلافت علی (علیه السلام) مدعی شدند که پیامبر اسلام علی (علیه السلام) را وصی خود قرار داده است.
8. با رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) جامعه اسلامی با خلأ رهبری مواجه شد و دربارة این که رهبری و زمام امور را چه کسی باید اداره نماید و چه کسی می‌تواند تعالیم قرآن و آرمان ها و اهداف پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به بهترین وجه اجرا کند، اختلاف نظرهایی به وجود آمد:
بعضی مسلمانان، تصور کردند که ابوبکر مناسب ترین فرد برای این کار است. او از مسلمانان و صحابة قدیمی و پدر همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود.
گروهی دیگر از مسلمانان، پسرعمو و داماد پیامبر، (صلی الله علیه و آله) یعنی حضرت علی (علیه السلام) را ترجیح می‌دادند که خلیفه و جانشین حضرت باشد، اما سرانجام ابوبکر مسئولیت این امر را به عهده گرفت و خود را خلیفه رسول الله (صلی الله علیه و آله) معرفی کرد.

خاورشناسان و دیدگاه شیعه در مورد نص پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر خلافت علی (علیه السلام) :
1. وقتی ابوبکر برای جانشینی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مطرح شد، چهره های انصار و خاندان پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، طبق گفته حسان(شاعر آن زمان)، سیاه شد؛ زیرا حق مسلم آنها برای جانشینی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) غصب شده بود.
 2. حضرت علی (علیه السلام) در نزد شیعیان احترام ویژه‌ای داشت و آنها مدعی بودند که آن حضرت، جانشین به حق حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) است و پسرانش حسن و حسین (علیه السلام) دو امامی اند که می‌بایست جانشین وی می‌شدند.
3. مکاتب شیعه و سنی در همان اوایل تاریخ اسلام، ازهم دیگر جدا گردیدند و هر کدام دارای عقاید و افکار متضاد هم شدند. شیعیان براین باورند كه حضرت علی (علیه السلام) خلیفه واقعی و برحق پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است. چون او از خانواده حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و نزدیک ترین فرد به او بود، بیشتر و بهتر از همه دارای صلاحیت جانشینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و لیاقت رهبری جامعه مسلمانان را دارد
4. شیعیان امیرمؤمنان را تنها به حضرت علی (علیه السلام) نسبت می دهند و دوران حکومت چهار سال و اندی امام علی (علیه السلام) را حکومت مشروع پس از حکومت خاتم الانبیا می‌دانند، و خلفای دیگر را غاصب می‌نامند
5. امامت باید در خاندان آل علی (علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیه ) تا روز قیامت استمرار یابد و هر امام جانشین خود را تعیین نماید و این کار هم انجام گرفته است. خداوند پس از انتخاب علی (علیه السلام) به جانشینی پیامبر اسلام، آیه اکمال را نازل فرمود:
الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِینًا
 امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم.
6. شیعیان عقیده دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌خواست حضرت علی (علیه السلام) را جانشین خویش و حاکم مسلمانان معرفی نماید، اما موفق به این کار نشد. از طرفی خداوند به پیامبرش دستور داده بود كه علی (علیه السلام) باید ولایت داشته باشد:
إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

 سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)فرمود:
{یا علی انت خلیفتی علی امتی فی حیوتی و بعد موتی وانت منی کشیث من آدم (علیه السلام) وکسام من نوح (علیه السلام) } ؛ ای علی، تو جانشین من در بین امت من هستی در زندگی و پس از زندگی ام، و تو مثل شیث نسبت به آدم و مثل سام نسبت به نوح هستی.
7. نگرش اهل تشیع بر این است که از حق خلافت امامان باید دفاع شود. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:
خلافت و فرمان روای حقیقی جامعه اسلامی بنابرنص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از آن خاندان علی (علیه السلام) است و طبق همین نص، امام از دانش باطنی و اقتدار منحصر به فرد برخوردار است.
 لذا شیعیان بر این امید بودند که خاندان امام علی (علیه السلام) زمام امور مسلمانان را به دست گیرند. وآنها مدعی بودند که خلافت، حق خاندان آن حضرت است که برای تعلیم اسلام و حکومت بر امت اسلامی توسط خداوند برگزیده شده اند.
8. شیعه عقیده دارد که پیغمبر اسلام، (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را آشکارا به جانشینی خویش در رهبری ملت وحکومت و پیش برد کارهایشان برگزیده است. پس از او نیز فرزندان آن حضرت وصی بعد از خود را معرفی و تعیین می‌کردند که این کار به ترتیبی بوده که خدا خواسته است؛ زیرا شیعیان امامت و خلافت را امر الهی می‌دانند. لذا خداوند این ترتیب را از قبل برای هر دورانی مقرر فرموده و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز بر آن سنت الهی در برقراری مقام حکومت و ولایت امور مردم، اقدام کرده است. طرف داران حضرت علی (علیه السلام) فرصت نیافتند، تا حرف خود را به گوش مردم برسانند و علی (علیه السلام) را خلیفه بلافصل پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی کنند تا این که عثمان خلیفه سوم، به دست مخالفان خود کشته شد و علی (علیه السلام) به عنوان خلیفه چهارم انتخاب گشت. ایشان پس از خلیفه شدن، با مشکلات و جنگ هایی روبه رو گردید؛ از جمله معاویه، قاتلان عثمان را از ایشان طلب کرد.
 9. خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) از طریق نص حضرت علی (علیه السلام) را وصی و خلیفه خود تعیین فرمود و مردم با روی گردانی از او و پذیرفتن ابوبکر به عنوان خلیفه، به ارتداد گراییدند.
10. شیعیان، علی (علیه السلام) را تنها جانشین مشروع و برحق پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)تلقی می‌کردند؛ زیرا بر مبنای نص، او از طرف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انتخاب شده بود. از دید آنان، امامت که ادامه دهنده رسالت است، به هریک از اولاد مستقیم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تعلق دارد که از صلب حسین (علیه السلام) به وسیله سلف خود تعیین شده باشد.
11. علی (علیه السلام) پسرعمو و داماد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بود و نیز از اولین مسلمانان به حساب می‌آمد. خود حضرت با اشاره به نزدیکی و خویشاوندی ای نزدیکی كه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داشت، خلافت را پذیرفت و با استناد به علاقه مندی و دل بستگی ویژه خود به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و اسلام، خود را شایسته خلافت می‌دانست
12. مخالفت شیعیان با خلافت خلفای سه گانه، جنبه و ریشه مذهبی دارد. و آنها می‌گفتند: یگانه رهبر قانونی مسلمانان از نظر دینی و دنیایی پس از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) باید امام معصوم باشد که این سمت را خداوند به او تفویض کرده، نه هر کسی که به کرسی خلافت نشیند و قدرت را از راه انتخاب مسلمانان به دست آورد؛ در حالی که انتخاب هم نبوده است. شیعیان معتقد بودند که در هر زمانی، باید از بزرگ خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) که با امام ملقب است، پیروی کرد، نه ازدیگران. علی (علیه السلام) اولین آن امامان است و پس از او، جانشینان  قانونی اش که به عنوان امامت، حق فرمان روای بر دیگر مسلمانان را دارند. آنها نیز از نسل فاطمه(سلام الله علیه ) و نوادگان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حسن و حسین (علیه السلام) هستند.
13. امامیه عقیده دارند که امامت را خداوند واجب فرموده، لذا انتخاب آن از طرف گروه و شورا ممکن نیست. از طرفی هم نیاز به امام و پیشوا، همیشگی است، چون او فقط رهبر معصوم و هدایت یافته است، - چه در بین پیروان خود باشد و چه در غیبت به سر برد- به هر حال او وصی خاتم الانبیاست؛ زیرا فقط امام در همه گفتار و اعمال معصومیت دارد. تنها فرق بین پیامبر و امام این است که امام حامل وحی الهی نیست، ولی بدون کم وکاست ادامه دهنده راه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است. به همین جهت، بی توجهی به امام و یا مخالفت با او که از طرف خدا به وسیله رسولش منصوب شده، بی توجهی به رسول خدا و موجب کفر است.
14. شیعیان ادله‌ فراوانی برحقانیت علی (علیه السلام) در امر خلافت ایشان اقامه می‌کنند؛ از جمله این که خدا و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ممکن نیست که چنین مسأله مهمی را به اختیار و تصمیم امت بگذارند. علاوه برآن، بعد از علی (علیه السلام) ، جانشینی ‌باید به دست فرزندان آن حضرت، از بطن فاطمه(سلام الله علیه ) ادامه یابد که حسن وحسین (علیه السلام) هسته مرکزی حکومت الهی و خلیفه رسول خدا در روی زمین هستند.
15.پس از قتل عثمان علی (علیه السلام) به خلافت رسید آن هم نه به دلیل نص و نه به دلیل هیچ اصل مورثی، بلکه به عنوان نامزد آندسته ازمسلمانان که خواستار حکومت اصیل اسلامی به منظور دستیابی دو باره به قدرت برتر، در مقابل نفوذ طبقه اشراف مکه و شرکای شامی آن بود.
16. از نظر شیعیان، علی (علیه السلام) به ادله مختلف، خلیفه و جانشین حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) است؛ زیرا پسرعمو، داماد و اولین فرد از مردان بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در امر دین تصدیق کرد. او از کودکی در کنار حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) بود و پیامبر در تربیت علی (علیه السلام) نقش مستقیم و اساسی داشت. از این رو، او را جانشین خود برگزید. ابوبکر که در سقیفه با حمایت اکثر صحابه خلیفه گردید، در واقع مقام برحق علی (علیه السلام) را غصب نمود.
17. عثمان به سبب کارهای خلاف خود، در سال 35هجری، به دست ناراضیان مسلمان و مصریان کشته شد. بعد از او، علی (علیه السلام) به خلافت رسید که به اعتقاد شیعیان، وی جانشین برحق پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بود
18. شیعه به عنوان یک جنبش سیاسی، در میان خود اعراب پیدا شد که حمایت خود را از علی (علیه السلام) اعلام کردند. خلیفه چهارم اسلام، مرکز خلافت خود را در کوفه واقع در عراق فعلی قرار داد. پس از شهادت علی (علیه السلام) ، مرکز سیاسی اسلام به سوریه منتقل شد و مخالفت ناراضیان سوریه، رنگ آشوب و شورش هواداران حق موروثی خلافت را به خود گرفت که هدفشان بازگشت خاندان علی (علیه السلام) به خلافت بود. به تدریج این سازمان سیاسی، برای خود پایه‌ای اعتقادی به وجود آورد که مخالف عقاید مورد قبول عامه (اهل سنت) بود؛ یعنی حق انحصاری خاندان علی (علیه السلام) در مورد خلافت.
19. شیعیان خلافت سه خلیفه اول را قانونی نمی‌دانستند، بلکه عقیده داشتند که حضرت علی (علیه السلام) تنها جانشین قانونی پیامبراعظم (صلی الله علیه و آله) است که توسط ایشان به عنوان امام و خلیفه برگزیده شده بود. حضرت علی (علیه السلام) از خاندان قریش، از نخستین ایمان آورندگان به پیامبر و دین اسلام و نیز پسرعمو و شوهر یگانه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه ) بود که خلافت را حق خویش می‌دانست، گرچه ایشان هنگامی که خلافت را به دست گرفت در این زمینه با مخالفت دو گروه روبه رو شد: گروه اول خویشاوندان عثمان و گروه دوم کسانی بودند که ایشان را شایسته مقام خلافت نمی‌دانستند. تلاش برای کسب قدرت به نقاط مختلف کشیده شد و علی (علیه السلام) مخالفان خلافت را شکست داد، ولی بعداً با مخالفت معاویه روبه رو گردید.
20. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سال دهم هجری، علی (علیه السلام) را به نمایندگی از طرف خود به یمن فرستاد. رفتار حضرت در آن جا نارضایتی عده‌ای از سربازان را باعث گردید. آنها پس از بازگشت به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)شکایت کردند، اما پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بر خلاف تصور آنها، درست سه ماه قبل از رحلت خویش، لازم دید که در اجتماع عظیمی به حمایت از پسرعموی خود علی، سخن بگوید. ظاهراً آن هنگام وقت مناسبی نبود که علی (علیه السلام) را به جانشین خود منصوب کند.
21. هنگامی که پیامبر خدا قلم و دوات خواست تا چیزی بنویسد، عمر مانع آن شد. تصور می‌شود پیامبر (صلی الله علیه و آله) قصد داشت علی (علیه السلام) را به جانشینی خود تعیین فرماید. تعبیر شیعیان از این روایت همیشه این چنین بوده است، یعنی این که محمد (صلی الله علیه و آله) می خواست علی (علیه السلام) را خلیفه معرفی نماید
22. کسانی که به علی (علیه السلام) علاقه مند بودند، ادعا داشتند که او باید نخستین خلیفه مسلمانان و جانشین پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) باشد؛ زیرا علی (علیه السلام) و فاطمه (علیه السلام) و فرزندان آنها حسن وحسین (علیه السلام) در کنار رسول خدا، (صلی الله علیه و آله){پنج تن آل عبا} را تشکیل می‌دهند. از روایات اسلامی به دست می‌آید که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) روزی آنان را زیر ردای خود قرار داد تا نشان دهد که دل در گرو مهرشان دارد و آنها اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) گفته می‌شوند. این مطلب از قرآن از سوره احزاب آیه 33 گرفته شده است.عارف بزرگ اهل تسنن، حلاج(حسین بن منصور بیضاوی از بزرگان عرفای صوفیه می گوید:
 خداوند هیچ خلقی دوست داشتنی تر از محمد (صلی الله علیه و آله) و عترت او- صلوات الله علیهم اجمعین- نیافرید.
23. طبق عقاید شیعه، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت، علی بن ابی طالب (علیه السلام) پسرعمو و داماد خویش را امام به حق(منصوص) از جانب خداوند به ولایت و جانشینی خود برای مسلمانان برگزید و او را مولای متقیان و امیرمؤمنان لقب داد. او می‌دانست که تنها حضرت علی (علیه السلام) می‌تواند از دین محافظت كند و آن را گسترش دهد. شیعیان معتقدند که خلافت، امری الهی است و خلیفه پیامبر را باید خداوند انتخاب و معرفی فرماید. اما اهل سنت، خلافت را امری دنیوی می‌دانند و بر این باورند که هر کس می‌تواند خلیفه شود، به شرط این که عده‌ای او را برگزینند.
24. شیعیان عقیده دارند که پس از رحلت پیامبراعظم (صلی الله علیه و آله) علی بن ابی طالب (علیه السلام) تنها خلیفه بر حق و جانشین بلافصل رسول خدا است. به باور آنها، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در آخرین سال زندگی خود در روز هجدهم ذی-الحجه سال دهم هجری، در اجتماعی بزرگ که در کنار برکه غدیر به دستور پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) برپاشد، علی (علیه السلام) را جانشین خویش معرفی فرمود. به عقیده این فرقه از مسلمانان، جانشینان واقعی پیامبر اسلام علی (علیه السلام) و اولاد آنحضرت هستند.
25. شیعیان بی شک حضرت علی (علیه السلام) را جانشین منحصربه فرد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می‌دانند. در نظر این فرقه، حضرت علی (علیه السلام) مظهر و نمونه قدرت ربانی و رسول اکرمش (صلی الله علیه و آله) بود
26. به عقیده شیعیان، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) قصد داشت جانشین خود را به داماد و پسرعمویش علی بن ابی طالب (علیه السلام) واگذار نماید که این کار در آخرین بیماری حضرت انجام نشد.
27. شیعیان علاوه بر این که جانشینی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) را منصبی الهی می‌دانند، عقیده دارند که تنها علی (علیه السلام) و فرزندانش می‌توانند امامت و رهبری جامعه را عهده دار شوند. از طرفی هم پسران پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در کودکی از دنیا رفته بودند، پس خلافت وجانشینی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) و اولاد او منتقل می‌شود که از آن خود حضرت شروع و به امام دوازدهم(عج) ختم می‌گردد.
28. علی بن ابی طالب (علیه السلام) آخرین فرد از خلفای راشدین بود که از سه جهت با پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) نسبت داشت: پسرعموی رسول خدا، داماد او و از طرفی هم برادر رضاعی وی بود. بنابراین برخی افراد پرهیزکار که بعداً هسته شیعه علی (علیه السلام) را به وجود آوردند؛ وی را شایسته ترین جانشین و وارث، پیامبر می‌دانستند.
29. مساحق بن عبدالله مخرم عامری قریشی نقل می‌کند که او و گروهی از قریشیان، از جمله مروان بن حکم، تصمیم گرفتند تا به محضر مبارک علی (علیه السلام) رفته، و برای شورشی که علیه آن حضرت ترتیب داده بودند، عذرخواهی نمایند؛ زیرا پی برده بودند که او شریف ترین و بخشنده ترین مردم پس از رسول خداست. آنان قبول داشتند که به علی (علیه السلام) ظلم کرده اند، حضرت علی (علیه السلام) نیز آنها را به حضور خود پذیرفت و از آنها سؤال کرد: {آیا من نزدیک ترین مردان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و پس از رسول (صلی الله علیه و آله)خدا شایسته ترین آن ها در حکومت بر مردم نبودم؟} همه گفتند: {بلی همان گونه است که شما می‌فرمایید.} حضرت فرمود: {پس چرا از من روی گرداندید و با ابوبکر و پس از او با عمر و عثمان و در آخر با من بیعت کردید؟} مساحق می‌گوید: چون جواب نداشتیم، از حضرت خواستیم که با ما مثل یوسف در مقابل برادرانش، رفتار کند و او هم چنین کرد و ما را بخشید و ما با او بیعت کردیم.

شیعه، یك نهضت فكری و سیاسی :
تشیع و شیعه در روزگار خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) وجود داشته است، البته نه به شكل فعلی ‌آن. و آن هنگامی بوده که گروهی از افراد از جمله سلمان فارسی، مقداد، ابوذر غفاری و عماریاسر، به شیعیان آن حضرت و یا به شیعه علی (علیه السلام) معروف بودند، گرچه ریشه شیعه پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیشتر متجلی ش؛ زیرا عده‌ای از صحابه پیامبر (صلی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: امیرالمومنین علیه السلام، ،
:: برچسب‌ها: پیامبراعظم صلی الله علیه و آله, امام علی علیه السلام, خلافت, خاورشناسان, محمد حکيمی,
ن : علی حسین زاده
ت : جمعه 2 خرداد 1393


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.