آري! "فقط خدا". ما هم ميگوييم: "فقط خدا". همهي فرشتگان گفتند: "فقط خدا". شيطان هم گفت: فقط خدا. پس چرا شيطان از رحمت حق دور ماند و از مقام و موقعيّتي كه داشت رانده شد؟!
خداوند دانا و حكيم، هستي را آفريد و در ميان آفريدگانش به جنّ و انس اختيار داد تا با اختيار و خواست خود رفتار كنند و شرايط رستگاري را براي آنان فراهم آورد و نهايتا هيچ يك از آنان را اجبارا نه به بهشت مي برد و نه به جهنم.
خداوند قادر متعال، هستي را به ويژه جنّ و انس را براي بندگي خودش آفريده است. همهي هستي، سر به فرمان خالق يكتا نهادهاند. آنچه كه در آفرينش است، از زمين و آسمانها همه و همه فرمانبردار پروردگارند. ما نيز به خواست و ارادهي او خلق شده و به سوي او باز ميگرديم.
ما پا به عرصهي وجود نهادهايم تا با اختياري كه داريم به بندگي پروردگار خود قيام كنيم و بندگي خدا هم جز با شنيدن امر و نهي الهي و فرمانبرداري از آنها تحقّق پيدا نميكند. ما خلق نشدهايم تا با فكر و انديشه و خواستههاي خودمان هرگونه كه ميخواهيم زندگي كنيم.
خداوند حكيم، اطاعت و فرمانبرداري جنّ و انس را در فرمانبرداري از بندگان برگزيدهاش قرار داده است و بهترين بندگانش را براي رسالت خود برگزيده و از ميان برگزيدگان، جمعي را با علم و حكمتش بر ديگران فضيلت داده است. بهترين برگزيدگان و برترين بندگان آستان ربوبي، محمد و آل محمد عليهم الصلاه و السلام ميباشند. آنان كه به حق، علّت اصلي آفرينشاند.
همهي هستي گوش به فرمان برگزيدگان الهي يا همان خلفاي معصوم پروردگارند.
خالق هستي، آنگاه كه حضرت آدم ابوالبشر عليه السلام را آفريد و انوار مقدّس بهترين برگزيدگانش را در صلب او قرار داد، به همهي فرشتگان فرمان داد كه به جهت تكريم و تعظيم ايشان، بر آدم سجده كنند. همهي فرشتگان امر خدا را اطاعت كرده و بر آدم سجده نمودند، ولي ابليس كه از جنّيان بود تكبّر ورزيد و بر آدم سجده نكرد.
فرشتگان گفتند: "ما فقط خدا را اطاعت ميكنيم"، ولي شيطان گفت: "من فقط خدا را سجده ميكنم."
از فرزندان آدم، آنان كه مطيع برگزيدگان الهي شدند، موحّد و آنان كه در پي ابليس روانه شدند، مشرك ناميده شدند.
اصل توحيد و شرك در "عبادت" است. امروزه كسي نميتـواند براي جهان هستي دو يا چند آفريدگار اثبات كند. ولي هر كسي ميتواند چند مُطاع داشته باشد.
هواي نفس، همسر، فرزند، فرمانده. اينها نمونههايي از اطاعت شدگانند. بر همين اساس است كه فرمودهاند وقتي كسي گناه ميكند در آن لحظه مشرك ميباشد، زيرا اطاعت غيرخدا را كرده است.
فرعون نميگفت من خالق شما هستم. او خود را «ربّ اعلي» يا «فرمانده بزرگ» ميناميد، و معاويه ميگفت من كاري به نماز و عبادت شما ندارم، شما بايد بدانيد كه حاكم بر شما منم و اطاعت من بر شما لازم است.
سر برسجده نهادن و نافرماني برگزيدگان الهي كردن، نفاق شيطاني است و آنان كه شيطان را «سلطان الموحدين» ميدانند، سردستهي مشركانند.
امروز نيز، شعار "فقط خدا" از ناقوس شيطان به گوش ميرسد. نزديك دو قرن است كه بريتانياي كبير سراسيمه به ميدان آمده و مسلمانان جهان را به توحيد و يكتاپرستي دعوت ميكند و سرسختانه با "مظاهر شرك" مخالفت ميكند. از نگاه آنها، مظاهر شرك، دولتها، حكومتها و يا مدّعيان دروغين رسالت و امامت نيستند، (بابيه، بهائيه، وهابيه و ...)، مظاهر شرك از نگاه اينها، نام، ياد و آثار همان بندگان برگزيدهاي است كه وقتي انوار مقدّسشان در صلب آدم قرار گرفت همهي فرشتگان به امر خدا در برابر آدم به سجده افتادند.
در دنياي اسلام امروز، عمل به سنّت شيخين و اطاعت از حاكم ستمگر و پيروي از پيشوايان چهارگانه شرك نيست، ولي اطاعت و پيروي از باب مدينهي علم و وصي الهي پيامبر شرك است!!!